فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۴۹

۱

ای کاش جان بخواهد معشوق جانی ما

تا مدعی بمیرد از جان فشانی ما

۲

گر در میان نباشد پای وصال جانان

مردن چه فرق دارد با زندگانی ما

۳

ترک حیات گفتیم کام از لبش گرفتیم

الحق که جای رشک است بر کامرانی ما

۴

سودای او گزیدیم جنس غمش خریدیم

یا رب زیان مبادا در بی زیانی ما

۵

در عالم محبت الفت بهم گرفته

نامهربانی او با مهربانی ما

۶

در عین بی‌زبانی با او به گفتگوییم

کیفیت غریبی است در بی زبانی ما

۷

صد ره ز ناتوانی در پایش اوفتادیم

تا چشم رحمت افکند بر ناتوانی ما

۸

تا بی‌نشان نگشتیم از وی نشان نجستیم

غافل خبر ندارد از بی‌نشانی ما

۹

اول نظر دریدیم پیراهن صبوری

آخر شد آشکارا راز نهانی ما

۱۰

تا وصف صورتش را در نامه ثبت کردیم

مانند اهل دانش پیش معانی ما

۱۱

تدبیرها نمودیم در عاشقی فروغی

کاری نیامد آخر از کاردانی ما

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سعید سلطانی
۱۳۹۳/۱۰/۲۵ - ۱۴:۱۰:۵۴
این غزل بی اندازه زیبا و شورانگیزه ...
user_image
کسرا
۱۳۹۴/۰۴/۳۱ - ۱۴:۴۲:۴۲
واقعا زیباست... خصوصا 2 بیت اول این شعر که علاقه زیادی بهشون دارم...
user_image
حمید
۱۳۹۵/۰۲/۲۳ - ۰۶:۳۹:۵۲
این شعر زیبا در قالب تصنیف بسیار زیبایی با صدای استاد مهرداد کاظمی به نام '' وصل جانان'' خوانده شده است.
user_image
علی اشجع آروان
۱۳۹۵/۰۹/۰۸ - ۱۲:۰۶:۴۴
حضرت استاد محمدرضا شجریان به همراهی تار استاد جلیل شهناز در برنامه گلهای رنگارنگ ب 562 این شعر را به زیبایی هر چه تمام تر اجرا نموده اند
user_image
بهرام ناهد
۱۳۹۵/۰۹/۳۰ - ۰۱:۰۶:۲۵
این شعر در برنامه گلهای رنگارنگ 524 توسط محمودی خوانساری خوانده شده
user_image
داودفحکیمی
۱۳۹۵/۱۱/۳۰ - ۰۲:۵۰:۴۸
ماندند اهل دانش پیش معانی ما