فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

غزل شمارهٔ ۵۲

۱

پایه عمر گران‌مایه بر آب است برآب

همه جا شاهد این نکته حباب است ، حباب

۲

باده خور باده به بانگ نی و فتوای حکیم

زان که دل درد تو را چاره شراب است، شراب

۳

بر سر کوی خرابات کسی آباد است

که مدام از می دیرینه خراب است، خراب

۴

گر به تیغم نزند محض گناه است، گناه

ور به خونم بکشد عین ثواب است، ثواب

۵

رسم عشاق جگر خسته نیاز است ، نیاز

خوی خوبان ستم پیشه عتاب است ، عتاب

۶

آن که عشق تو نورزید جماد است، جماد

وان که می با تو ننوشید دواب است، دواب

۷

تا تو را اهل نظر هیچ تماشا نکنند

خم به خم زلف تو بر چهره نقاب است، نقاب

۸

در سفالین قدح از شیشه مکن می به درنگ

که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب

۹

گر فروغی نرود از سر کویت چه کند

که ملاقات رقیب تو عذاب است، عذاب

تصاویر و صوت

دیوان کامل فروغی بسطامی به کوشش حسین نخعی - تصویر ۴۲

نظرات

user_image
سید محمد خدایی
۱۳۸۷/۰۷/۲۴ - ۰۸:۱۵:۱۸
با سلام بنظر میرسد در بیت پنجم (مصرع دوم) خوی صحیح است نه خون با تشکر
پاسخ: مطابق پیشنهاد شما جایگزینی صورت گرفت.
user_image
مجید مولایی
۱۳۹۱/۰۷/۱۷ - ۱۳:۴۵:۵۷
همان خوی درست است شاعراز رفتارواخلاق معشوق صحبت میکند درمصراع اول ازرسمعشاق میگویدودرادامه ازاخلاق خوبان لطفا به کلمه عتاب توجه کنید