
فروغی بسطامی
غزل شمارهٔ ۵۵
۱
از جلوهٔ حسنت که بری از همه عیب است
آسودهدل آن است که در پردهٔ غیب است
۲
هم از رخ تو صحن چمن لاله به دامان
هم از خط تو باد صبا نافه به جیب است
۳
در مرحلهٔ شوق نه ننگ است و نه ناموس
در مسئلهٔ عشق نه شک است و نه ریب است
۴
موسی چه کند گر نکند پیشه شبانی
تا بر سرش اندیشهٔ فرزند شعیب است
۵
افسانهٔ جان دادن خود هیچ فروغی
در حضرت جانان نتوان گفت که عیب است
نظرات
مهرداد
سید محسن