
فروغی بسطامی
شمارهٔ ۱۲
۱
مطربی زمزمه سر کرد سحر در گلزار
رفتم از این غزل شاه به یک بار از کار
۲
«مجلس ما چو بهشت است در این فصل بهار
خیز ای ساقی مستان قدح باده بیار
۳
باده هم چو گل احمر یا لالهٔ سرخ
باده هم چو دل عاشق یا روی نگار
۴
بادهٔ کهنه گر از عمرش پرسم گویند
که ز پنجاه فزون است و صد آید به شمار
۵
بادهای گر شود از غرب تهی شیشهٔ آن
می نیابی تو به شرق اندر مردی هشیار
۶
بادهٔ صاف چو دلهای حکیمان اله
تلخ چون زاهد سجاده فکن در بازار
۷
تا به کی گردم بر خاک درت خوار و ذلیل
تا به کی باشم در دست غمت زار و نزار
۸
بی تو گیرد همه شب لشکر آهم به میان
بی تو ریزد همه دم گوهر اشکم به کنار
۹
عاشقان را به سر کوی تو نه راه و نه رسم
پاک بازان را بهر تو نه خواب و نه قرار »
نظرات