فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

شمارهٔ ۱۷

۱

بشنو ای تازه غزال این غزل تازهٔ شاه

تا شود خوش‌دلی هر دو جهان حاصل تو

۲

در ازل چون بسرشتند ملایک گل تو

حیف و صد حیف که کردند چو آهن دل تو

۳

همه جایی و ندانیم کجایی ای دوست

هیچ کس پا ننهاده‌ست به سر منزل تو

۴

دل عشاق به امید وصال تو خوش است

ره ندارند به جایی به جز از محفل تو

۵

هر کجا رو کنی ای دوست همه مشتاقان

هم چو مجنون بدوند از عقب محمل تو

۶

دوش پیش دهنت مشکل خود را گفتم

گفت کز تنگی حل می نشود مشکل تو

۷

عقل در چارهٔ سودای تو بی چاره بماند

وقت آن است که دیوانه شود عاقل تو»

تصاویر و صوت

نظرات