فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

شمارهٔ ۶

۱

زیب غزل کردم این سه بیت ملک را

تا غزلم صدر هر مراسله باشد:

۲

«دَه‌دله از بهر چیست عاشق معشوق؟!

عاشق معشوق بِه که یک‌دله باشد

۳

با گِله خوش نیست روی خوبِ تو دیدن

دیدن رویت خوش است بی‌گله باشد

۴

طاقت و صبرم نمانده است دگر هیچ

در شب هجرم چه‌قدر حوصله باشد؟!»

۵

دوست نشاید ز دوست در گله باشد

مرد نباید که تنگ‌حوصله باشد

۶

دوش به هیچم خرید خواجه و ترسم

باز پشیمان از این معامله باشد!

۷

راهرو عشق باید از پی مقصود

در قدمش صد هزار آبله باشد

۸

تند مران ای دلیل ره که مبادا

خسته‌دلی در قفای قافله باشد

۹

موی تو زد حلقه بر میانَتَ و نگذاشت

یک سر مو در میانه فاصله باشد

۱۰

آن که مسلسل نمود طرهٔ لیلی

خواست که مجنون اسیر سلسله باشد

۱۱

با غزل شاهِ نکته‌سنج فروغی

من چه سرایم که قابل صله باشد؟!

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نگین شکروی
۱۳۸۸/۰۸/۲۷ - ۱۰:۵۷:۴۶
برخی این غزل را به ناصرالدین شاه نسبت میدهند اما تنها ابیات دوم وسوم وچهارم که نسبت به بقیه شعر ابیات ضعیف تری محسوب می شوند سروده ی ناصرالدین شاه می باشند
user_image
رامین شمشیری-آلمان
۱۳۹۵/۱۱/۰۷ - ۰۸:۰۷:۰۶
این تضمین در تکمیل کردن شعر "دوست نشاید ز دوست در گله باشد...." سروده ناصر الدین شاه گفته شده.
user_image
بهرام مشیری
۱۳۹۷/۱۲/۱۵ - ۰۵:۱۷:۳۹
این بیت:دوست نباید ز دوست در گله باشدمرد نباید که تنگ حوصله باشدنخستین بیت این غزل است .بهعبارت دیگر مطلع غرل استوای غزل با برداشتن این بیت هم قافیه در مطلعبه یک قطعه تبدیل شده است.این بیت و دو بیتی که در اول آمده از ناصرالدینشاه قاجار است .؟ Nbb