
فضولی
شمارهٔ ۱۰۳
۱
نه همین قد من از بار غم دور خم است
خمی قامت گردون هم ازین بار غم است
۲
ز سرور دل ما بی المان را چه خبر
پرده دار حرم ذوق نهانی الم است
۳
پای در راه بلا نه که تقرب یابی
حاصل رنج سفر لذت طوف حرم است
۴
عمر چون می گذرد بی اثر ذوق مباش
فرصت لذت ادراک بلا مغتنم است
۵
سیر صحرای جنون کن که ز غم باز رهی
غم ایام دران بادیه بسیار کم است
۶
بدل از خار جفا می شکفد غنچه مهر
چمن آرای محبت گل جور و ستم است
۷
پر ز دردست و الم دائره ملک وجود
منزل راحت و آرام فضولی عدم است
نظرات