فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۲

۱

با خود ای جان در غمش همدم نمی خواهم ترا

بی ثباتی محرم این غم نمی خواهم ترا

۲

جان من از طعنه اغیار خود را می کشم

غیرتی دارم که با خود هم نمی خواهم ترا

۳

ای دل از دیوانه بی قید باید احتراز

دور از آن گیسوی خم بر خم نمی خواهم ترا

۴

نشأه فکر رخش از ذوق دیدن نیست کم

بیش ازین این دیده پر نم نمی خواهم ترا

۵

آفرین ای اشک از خاک رهم برداشتی

قدر من از تست عالی کم نمی خواهم ترا

۶

می کنی در عشق آن ترسا ز مردن منع من

گر مسیحایی تو ای همدم نمی خواهم ترا

۷

مگذران در دل فضولی رغبت قید خرد

مبتلای محنت عالم نمی خواهم ترا

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۲۵۹

نظرات