فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۲۴

۱

تنگ آمده بجلوه آهم فضای چرخ

خواهد گذشت عاقبت از تنگنای چرخ

۲

بر سر هزار سنگ رسد هر زمان مرا

گویا که ریخت از نم اشکم بنای چرخ

۳

با دود آه چون نکنم تیره چرخ را

با داغ درد سوخت دلم را جفای چرخ

۴

پر شد ز آتش دل من چرخ بعد ازین

باشد مگر مقام ملایک و رای چرخ

۵

از رشک ساکنان سر کوی آن پری

ماتم سرا شدست ملک را سرای چرخ

۶

تنها نیم من از روش چرخ در بلا

وارسته کجاست ز دام بلای چرخ

۷

گر چرخ بی وفاست بگویم عجب مدار

هرگز کسی ندیده فضولی وفای چرخ

تصاویر و صوت

نظرات