
فضولی
شمارهٔ ۱۳۹
۱
طمع جور دلم زان بت بدخو دارد
ز بتان آنچه دلم می طلبد او دارد
۲
باید از حلقه زنجیر جنون سر نکشد
هر که در سر هوس آن خم گیسو دارد
۳
دوش از حال دل نافه خبر داد صبا
گرهی در دل ازان سنبل خوش بو دارد
۴
بی جهت رغبت محراب ندارد زاهد
میل نظاره آن گوشه ابرو دارد
۵
می تواند کرد قیاس ملک از حور و شان
خوی بد دارد اگر عارض نیکو دارد
۶
چه کند گر نه ز بهبود کند قطع نظر
دل که بیماری ازان نرگس جادو دارد
۷
مکن از عشق بتان منع فضولی ای شیخ
همه کس میل جوانان پری رو دارد
نظرات