
فضولی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند
من و جدایی ازان سرو قد خدا نکند
۲
بصوت ناله نهفتم صدای سیل سرشک
که شرح راز دلم پیش کس ادا نکند
۳
چو استخوان نشانه چه مرده باشد
که ناوک تو رسد جان خود جدا نکند
۴
گرفت آینه طبع را غبار الم
چه گونه دل طلب جام غم زدا نکند
۵
صدای نی همه در دست نیست باد کسی
که کسب و جد ز ادراک این صدا نکند
۶
کسی که دست ارادت بپیر عشق نداد
بهیچ مرشدی آن به که اقتدا نکند
۷
فضولی از تو اگر یار غافلست مرنج
شهی چه باشد اگر رغبت گدا نکند
نظرات