فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۷۵

۱

گاه لطفی می‌نماید گه جفایی می‌کند

شوخی آن طفل هردم اقتضایی می‌کند

۲

آه ازآن نورس که گه رخ می‌نماید گاه زلف

هرزمان ما را گرفتار بلایی می‌کند

۳

هر طرف صد مبتلا دارد ولی از سرکشی

او کجا پروای حال مبتلایی می‌کند

۴

کار من عشقست جز کویت ندارم هیچ‌جا

هرکسی تدبیر کار خود ز جایی می‌کند

۵

وعده مهر و وفا تا کی دهد آن تندخو

وقت شد گر وعده خود را وفایی می‌کند

۶

خون شود یارب که بربودست صبر و طاقتم

دل که هر دم آرزوی دلربایی می‌کند

۷

حاکم تقدیر در هر کار حکمی کرده است

هرکه می‌گیرد خلاف او خطایی می‌کند

۸

بنده لعل لب یارم فضولی کان طبیب

درد دل در هرکه می‌بیند دوایی می‌کند

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۳۹۹

نظرات