
فضولی
شمارهٔ ۱۸
۱
خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
وز هر که جز تو قطع نظر کرده ایم ما
۲
ما را چه باک در ره عشق تو از رقیب
تدبیر او بآه سحر کرده ایم ما
۳
خم گشته ایم تا نرباید ز ما فلک
خاکی که از در تو بسر کرده ایم ما
۴
تا رخنها ز تیغ جفای تو یافتست
از سر هوای غیر بدر کرده ایم ما
۵
تا بیشتر برد ز رهت گرد در سجود
رخساره تر بخون جگر کرده ایم ما
۶
سر نمی دهیم بهر تو ما را مباد سر
که غیر ازین خیال دگر کرده ایم ما
۷
اول گذشته ایم فضولی ز کام دل
وانگه بکوی عشق گذر کرده ایم ما
نظرات