
فضولی
شمارهٔ ۱۸۱
۱
حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد
ترحمی بمن مبتلا نخواهد کرد
۲
چو تیر تا نفتد دور ازان کمان ابرو
رقیب در دل ما هیچ جا نخواهد کرد
۳
کمست مهر بتان آن قدر که گر همه را
کنند جمع بیک کس وفا نخواهد کرد
۴
بتی که حال دل زار عاشقان داند
بعاشقان جفاکش جفا نخواهد کرد
۵
گر افکند بگریبان دل غمت صد چاک
ز دست دامن عشقت رها نخواهد کرد
۶
هلاک ما مطلب زانکه در ره عشقت
کسی ز اهل وفا کار ما نخواهد کرد
۷
ز باغ وصل فضولی گلی نخواهد چید
کسی که صبر بداغ بلا نخواهد کرد
تصاویر و صوت

نظرات