فضولی

فضولی

شمارهٔ ۱۸۶

۱

می‌کنم اظهار غم ساقی شرابم می‌دهد

بی‌توقف هرچه می‌گویم جوابم می‌دهد

۲

چون بیفشاند ثمر تحریک می‌یابد درخت

چون نریزم اشک دوران اضطرابم می‌دهد

۳

من به خود سرگشته عالم نیم دوران چرخ

رشته کرده مرا از ضعف تابم می‌دهد

۴

چون تو در هر تیر پیکانی ندارد چرخ دون

می‌زند صد تیر تا یک قطره آبم می‌دهد

۵

گر ننوشم باده گلگون ملالم می‌کشد

ور بنوشم طعنه زاهد عذابم می‌دهد

۶

گاه رندم گاه زاهد وه نمی‌دانم چرا

انقلاب چرخ چندین انقلابم می‌دهد

۷

در ضیافت‌خانه دوران فضولی شاکرم

دیده پرخون شرابم، دل کبابم می‌دهد

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۴۰۸

نظرات