
فضولی
شمارهٔ ۱۸۶
۱
میکنم اظهار غم ساقی شرابم میدهد
بیتوقف هرچه میگویم جوابم میدهد
۲
چون بیفشاند ثمر تحریک مییابد درخت
چون نریزم اشک دوران اضطرابم میدهد
۳
من به خود سرگشته عالم نیم دوران چرخ
رشته کرده مرا از ضعف تابم میدهد
۴
چون تو در هر تیر پیکانی ندارد چرخ دون
میزند صد تیر تا یک قطره آبم میدهد
۵
گر ننوشم باده گلگون ملالم میکشد
ور بنوشم طعنه زاهد عذابم میدهد
۶
گاه رندم گاه زاهد وه نمیدانم چرا
انقلاب چرخ چندین انقلابم میدهد
۷
در ضیافتخانه دوران فضولی شاکرم
دیده پرخون شرابم، دل کبابم میدهد
تصاویر و صوت

نظرات