
فضولی
شمارهٔ ۱۹۰
۱
ناله گره از رشته کارم نگشاید
کار دلم از ناله زارم نگشاید
۲
مشکل که گشاید گره از کار دلم بخت
تا شانه خم زلف نگارم نگشاید
۳
دولت نگشاید در اقبال برویم
تا باد نقاب از رخ یارم نگشاید
۴
آسودگیم نیست ازین مرحله تا بخت
بر خاک سر کوی تو بارم نگشاید
۵
شوق سر کوی تو غم روی تو دارم
دور از تو دل از باغ و بهارم نگشاید
۶
با دل مسپارید بخاکم دم مردن
تا خون نزند موج و مزارم نگشاید
۷
از خار امل غنچه مقصود فضولی
شرطست که تا اشک نبارم نگشاید
نظرات