
فضولی
شمارهٔ ۲۲۵
۱
زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص
مرا وفای تو نقش صحیفه اخلاص
۲
مدام مطرب بزم غم توام من مست
سرود ناله من کرده چرخ را رقاص
۳
خراب باده عشقت ز ننگ عقل بری
اسیر حلقه زلفت ز دام قید خلاص
۴
جزای کشتن پروانه شمع را این بس
که از نسیم دم صبح می رسد بقصاص
۵
بلا و درد و غمت قدر داده اند مرا
که نیست قیمت هر جنس جز بقدر خواص
۶
غم تو بود مشخص مرا دمی که هنوز
نداشتند تعین هیاکل و اشخاص
۷
حدیث عشق فضولی به هیچ کس مگشا
درون بحر نباید که دم زند غواص
نظرات