
فضولی
شمارهٔ ۲۸۰
۱
هر لحظه صد جفا ز بلای تو میکشم
عمریست جان من که جفای تو میکشم
۲
جور فلک نمیکشم از بهر کام خود
گر میکشم برای رضای تو میکشم
۳
دانستهام که رسم وفا نیست در بتان
بیهوده انتظار وفای تو میکشم
۴
هردم هزار ساغر خونابه از جگر
بر یاد لعل روحفزای تو میکشم
۵
فرهاد و کوه کندن او را چه اعتبار
عاشق منم که بار بلای تو میکشم
۶
هرشب به ماه میکشم از آه صد علم
بنگر چهها ز شوق لقای تو میکشم
۷
در عاشقی همین نه فضولی یگانه است
من هم جفای زلف دوتای تو میکشم
تصاویر و صوت

نظرات