
فضولی
شمارهٔ ۲۸۹
۱
دایم تویی مقابل آیینه دلم
تو در دلی ولی ز تو من سخت غافلم
۲
قطع نظر ز دیدن روی تو چون کنم
چون هست روی تو همه دم در مقابلم
۳
گر مایلم بغیر تو آن هم ز شوق تست
غیر تو کس نکرده بغیر تو مایلم
۴
یاد از تو می دهند عجب نیست گر چنین
مفتون شکل هر بت شیرین شمایلم
۵
خوبان که صید من بسر زلف می کنند
سوی تو می کشند بمشگین سلاسلم
۶
شد کار مشکل از عدم التفات تو
بگشا بیک نظر گره از کار مشکلم
۷
راه وفای اوست فضولی طریق من
امید کین روش برساند بمنزلم
نظرات