
فضولی
شمارهٔ ۲۹۲
۱
هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم
عالم اگر خراب شود غم نمی خوریم
۲
بیش و کم زمانه بر ما برابرست
ما غصه زیاد و غم کم نمی خوریم
۳
منت نمی بریم پی روزی از شهان
جامی بمنت ار بدهد جم نمی خوریم
۴
دم نیست کز غم لب لعل تو جام جام
خونابها ز دیده پر نم نمی خوریم
۵
گشتیم گرچه خاک ز ما سر چه می کشی
از ما چه می گریزی آدم نمی خوریم
۶
هر دم ز دهر روی بما می نهد غمی
بی وجه ما شراب دمادم نمی خوریم
۷
در خوردن غم تو فضولی شریک ماست
هر غم که می رسد ز تو بی هم نمی خوریم
نظرات