فضولی

فضولی

شمارهٔ ۳۰۱

۱

می‌روم در سینه صد درد نهانی می‌برم

کوهِ دردم از سر کویت گرانی می‌برم

۲

از درت صد داغ بر دل می‌کنم عزم سفر

دستهٔ گل زین ریاضِ کامرانی می‌برم

۳

می‌روم زین ملک اما بی‌متاعی نیستم

بار صد غم، مایهٔ صد ناتوانی می‌برم

۴

بهر یاران کرده‌ام ترتیب رنگین تحفه‌ها

چهرهٔ کاهی و اشکِ ارغوانی می‌برم

۵

تا به کی بر سر خورم سنگ ملامت کوه کوه

زین سر کو می‌روم وین سخت‌جانی می‌برم

۶

دولتی دارم که می‌میرم به درد عاشقی

خوش متاعِ باقی زین ملک فانی می‌برم

۷

نیستم از خاک پای او فضولی بی‌خبر

خضرِ وقتم ره به آب زندگانی می‌برم

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۵۰۶

نظرات