
فضولی
شمارهٔ ۳۱۱
۱
باز در دل ز غم عشق ملالی دارم
چه دهم شرح چه گویم که چه حالی دارم
۲
فکرم اینست که یابم ز بلای تو نجات
الله الله چه بلا فکر محالی دارم
۳
نشأه ساغر وساقی اثر قدرت کیست
ز تو ای زاهد افسرده سؤالی دارم
۴
منزلم کوی تو بس حاصلم اندوه و غمت
من تفاخر نه به ملکی نه به مالی دارم
۵
چون نخندند به دیوانگیم اهل خرد
خسم از آتشی امید وصالی دارم
۶
هست از تیر توام آرزوی پیکانی
طمع میوه از طرفه نهالی دارم
۷
نیست در عشق فضولی روشم بر یک حال
هر زمان فکری و هر لحظه خیالی دارم
نظرات