فضولی

فضولی

شمارهٔ ۳۱۸

۱

آزارها ز یار جفا کار می کشم

تا کار او جفاست من آزار می کشم

۲

غم می کشم ز یار و شکایت نمی کنم

غم نیست چون غمیست که از یار می کشم

۳

بر من شدست این سبب طعنه دگر

کز بهر یار طعنه اغیار می کشم

۴

میلیست هر مژه که بآن جای توتیا

گرد رهت بدیده خونبار می کشم

۵

بسیار کم چراست بمن التفات تو

با آنکه من جفای تو بسیار می کشم

۶

بر یاد قامتت همه شب تا دم سحر

آه دمادم از دل افگار می کشم

۷

می می کشد رقیب فضولی ز جام وصل

من در فراق حسرت دیدار می کشم

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۵۱۹

نظرات