
فضولی
شمارهٔ ۳۲۴
۱
پیش او با ناله اظهار غم دل کردهام
چون ننالم کام دل از ناله حاصل کردهام
۲
گر مرا با ناله میلی هست در دل دور نیست
سوی خود دلدار را با ناله مایل کردهام
۳
هیچ عاشق را چو من در عشق خوبان ناله نیست
کار را در ناله بر عشاق مشکل کردهام
۴
نالهها برخاسته از ناله من هر طرف
هرکجا نالهکنان دور از تو منزل کردهام
۵
تا دل آواره نتواند برون بردن رهی
خاک کویت را به خوناب جگر گل کردهام
۶
کردهام ترک سر زلف بتان سنگدل
بوالعجب دیوانهام قطع سلاسل کردهام
۷
نیست در ذکر لبش جز غم فضولی از رقیب
خویش را با ذوق می از مرگ غافل کردهام
تصاویر و صوت

نظرات