
فضولی
شمارهٔ ۳۶۹
۱
از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه
که باشد از پی اثبات دعویت دو گواه
۲
شکاف ماه ز انگشت تست یا در سیر
میان دایره مه فکند رخش تو راه
۳
کلام راست نزول از فلک تراست عروج
عیار قد همین بس بمردم آگاه
۴
نمی دمد ثمری بی گل شهادت تو
نهال اشهد ان لا اله الا الله
۵
کمال قدر همین بس که وقت عرض کمال
ز کسر ماه تمامت فزود رتبه جاه
۶
تویی کفیل چه باک از عذاب امت را
تو شفیع چه اندیشه خلق را ز گناه
۷
شها فضولی بی دل گدای درگه تست
ز عین لطف تو دارد همیشه چشم نگاه
نظرات