فضولی

فضولی

شمارهٔ ۳۷۶

۱

قد برافراخته آفت جانی شده ای

رخ برافروخته آشوب جهانی شده ای

۲

غمزه را شیوه مردم کشی آموخته

شوخ مردم کش بی رحم و امانی شده ای

۳

تو و یوسف دو عزیزید که مقبول جهان

او زمانی شده است و تو زمانی شده ای

۴

رونق باغ جهان غنچه و سرو و گل تست

گل رخی سرو قدی غنچه دهانی شده ای

۵

پیش ازین سنگ جفا بر من دیوانه مزن

خویش را طفل مپندار جوانی شده ای

۶

عدم آهن دهنت تنگ یقین است ای دل

تو خطا کرده مقید بگمانی شده ای

۷

تیر آه تو فضولی ز فلک می گذرد

باز با قامت خم سخت کمانی شده ای

تصاویر و صوت

نظرات