فضولی

فضولی

شمارهٔ ۳۹۹

۱

مه من بی خبر از حال دل شیدایی

نیست پروای منت آه چه بی پروایی

۲

نیستی از بدی حال فقیران آگه

این نه خوب است که مست می استغنایی

۳

بجفاکاری تو نیست کسی در عالم

نه همین از جهت حسن تو بی تنهایی

۴

نیست مقبول من از خلق جهان الا تو

بدلی نیست ترا از همه مستثنایی

۵

ای دل از صحبت ارباب جنونت چه رسید

که چنین شیفته سلسله سودایی

۶

شاهد سر حقیقت همه جا جلوه گرست

چشم بگشا و تماشا کن اگر بینایی

۷

همه دارند فضولی هوس عشق بتان

در میان همه تنها تو همین رسوایی

تصاویر و صوت

نظرات