فضولی

فضولی

شمارهٔ ۵۶

۱

نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب

کارم اینست جز این کار ندارم همه شب

۲

همه روزم شده شب اختر آن شبها اشک

آه ازین درد چسان اشک نبارم همه شب

۳

لطف کن یک شب و در کلبه من گیر قرار

تا بدانی که چرا نیست قرارم همه شب

۴

تا ندانند که من بهر تو می نالم و بس

بفغان از همه کس ناله برارم همه شب

۵

تا ز من پیش تو گویند حکایت همه روز

هیچ کس را بفراغت نگذارم همه شب

۶

بامیدی که اگر بشنود آن ماه شبی

ز فلک می گذرد ناله زارم همه شب

۷

شب تنهایی من نیست فضولی بی تو

شمع بزمست خیال رخ یارم همه شب

تصاویر و صوت

نظرات