
فضولی
شمارهٔ ۶۲
۱
ماه من نخل قدت سرو خرامان منست
سرو من ماه رخت شمع شبستان منست
۲
می کند حال مرا هجر تو بد وصل تو خوش
هجر تو درد من و وصل تو درمان منست
۳
دل اسیر قد و جان مست می لعل تو شد
قامتت کام دل و لعل لبت جان منست
۴
دور بادا قد جانان من از چشم بدان
سرو گلزار نکویی قد جانان منست
۵
گفتم ای شمع بتان جای دلم دام بلاست
گفت کان دام بلا دور زنخدان منست
۶
پرده از راز دل زار من افتاد و سبب
چشم گریان من و چاک گریبان منست
۷
برد آرام فضولی قد آن سرو روان
گرچه آرام دل زار پریشان منست
تصاویر و صوت

نظرات