فضولی

فضولی

شمارهٔ ۶۹

۱

سرو را همچو قدت شیوه رعنایی نیست

این قدر هست که او مثل تو هرجایی نیست

۲

سرو و گل تا ز قد و روی تو دیدند شکست

باغبان را سر و برگ چمن آرایی نیست

۳

همدمی چون غم او نیست دم تنهایی

هر کرا هست غم او غم تنهایی نیست

۴

ای دل از عاشقی از طعنه میندیش که ذوق

نتوان یافت ز عشقی که برسوایی نیست

۵

ای که داری سر سودای تجارت بی نفع

هیچ سرمایه به از جوهر دانایی نیست

۶

صبر در عشق تو کاریست پسندیده ولی

کرده ام تجربه کار من شیدایی نیست

۷

مشو از دیده خونبار فضولی غایب

که درو بی گل روی تو شکیبایی نیست

تصاویر و صوت

نظرات