فضولی

فضولی

شمارهٔ ۷

۱

چو از غم کنم چاک پیراهنم را

ز مردم کند اشک پنهان تنم را

۲

چه سان با قد خم کنم عزم کویش

گرفتست خار مژه دامنم را

۳

غمت دانه ها می فشاند ز چشمم

بباد فنا می دهد خرمنم را

۴

نیامد ز دست تو ای من غلامت

که در طوق ساعد کشی گردنم را

۵

ز هر سو ره آرزو بست بر من

سرشکم که بگرفت پیرامنم را

۶

مبین محتسب تند در ساغر می

مکن تیره آیینه روشنم را

۷

ز غم مرده ام ماتم خویش دارم

فضولی ملامت مکن شیونم را

تصاویر و صوت

دیوان فارسی فضولی به کوشش حسیبه مازی اوغلی - محمد بن سلیمان فضولی - تصویر ۲۵۶

نظرات