
فضولی
شمارهٔ ۷۲
۱
باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست
کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست
۲
گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج
نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست
۳
ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام
مست بزم حیرتت را رخصت فریاد نیست
۴
کی شود واقف ز ادراک عذاب آخرت
آنکه در دنیا به بیداد بتان معتاد نیست
۵
زاهدان را نیست منع عشق اندک محنتی
هیچ کس از محنت قید جهان آزاد نیست
۶
رغبت نزهتگه میخانه از زاهد مجو
جغد را در طبع میل منزل آباد نیست
۷
کرده ای تدبیر ترکِ مِی ، فضولی فکر کن
گر ز عقل است این ، بنایِ عقل را بنیاد نیست
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی
سیدمحمد جهانشاهی