فضولی

فضولی

شمارهٔ ۸۵

۱

آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است

وانکه می گویند عاشق مبتلایی بوده است

۲

تا شدم عاشق عذابی می کشم چون بت پرست

میل چین زلف محبوبان خطایی بوده است

۳

نقش خویش و صورت شیرین کشیده کوهکن

عاشق صورت پرست خودنمایی بوده است

۴

چار سوی دهر جای خودفروشانست و بس

جوهر عرفان متاع ناروایی بوده است

۵

بسته بر محراب دل اهل ورع قندیل وش

گوشه مسجد عجب دلگیر جایی بوده است

۶

عشق بازی را سرور سینه می پنداشتم

محنت بی حد و درد بی دوایی بوده است

۷

کم نشد از من فضولی محنت عالم دمی

عرصه عالم عجب محنت سرایی بوده است

تصاویر و صوت

نظرات