
فضولی
شمارهٔ ۳۷
۱
عاشق صاف طبع و پاک دلم
واله حکمت جلال و جمال
۲
با خط حسن دلبران در عشق
می کنم مشق تا رسم بکمال
۳
فارغم از حظوظ نفسانی
حظ نفسم نمی رسد بخیال
۴
لیک از مهوشان شهر مرا
هست قطع علاقه امر محال
۵
روش و رسم سایه دارم من
مهوشان را افتاده در دنبال
۶
در زمانی که آن پری صفتان
می گریزند از من بد حال
۷
می دوم بی قرار و صبر ز پی
در تردد نمی کنم اهمال
۸
روی چون می نهند جانب من
تا بر آرند کام من بوصال
۹
می گریزم ز صحبت ایشان
خویشتن را نمی کنم پامال
۱۰
غیر ازین نیست عادتم همه عمر
بخدای مهیمن متعال
نظرات