
قاآنی
غزل شمارهٔ ۲۶
۱
نگار سرو قد من چو عزم باغ کند
چو برگ لاله دل باغ پر ز داغ کند
۲
به باغ میرود امروز نی غلط گفتم
که هرکجا بخرامد ز چهره باغ کند
۳
پر از بنفشه شود راغ از دو گیسویش
اگر به فصل زمستان گذر به راغ کند
۴
ز دلربایی چشمش شراب مست شود
در آن زمان که می از شیشه در ایاغ کند
۵
چو زلف خود به مشامم نهد بدان ماند
که طبله طبله مرا مشک در دماغ کند
۶
جز او که زلف به رخ حلقه کرده نشنیدم
کلاه باز کس از شهپرکلاغ کند
۷
فراغ نیست مرا از فراق او آری
اسیر عشق بتان ترک هر فراغ کند
۸
مگرکه مسکن دلهاست زلف مشکینش
که هرکسی دل خود را در آن سراغ کند
۹
ز جان ثناگر زلفین اوست قاآنی
تو عندلیب نگه کن که مدح زاغ کند
تصاویر و صوت


نظرات