قاآنی

قاآنی

غزل شمارهٔ ۲۷

۱

لحن اسماعیل آشوبی که در دستان کند

کافرم چنگیز اگر با جیش ترکستان کند

۲

ساز دستان چون نماید شور آوازش به بزم

هوش هشیاران رباید تا چه با مستان کند

۳

هم گل بویا بود هم بلبل گویا بود

زان گهی دستان کند گه جلوه چون بستان کند

۴

خود بود هشیار و چشمش مست می‌خواهد به مکر

صید هشیاران و مستان هردو زین دستان کند

۵

کودکی شیرین زبانست او که لحن دلکشش‌

دایهٔ عیش و طرب را شیر در پستان کند

۶

لالهٔ روی نکویش لال سازد عقل را

پس‌ به هر معنی که خواهی بزم لالستان کند

۷

در پس دف چون کند پنهان رخ رخشان خویش

ماه را ماندکه جا در کفهٔ میزان کند

۸

گرچه می‌خواهد‌ که حسن خود بپوشاند ولی

حس‌ او پیداترست از آ‌نکه او پنهان کند

۹

این که می‌گویند اسماعیل قربان شد خطاست

کاوست اسماعیل و مردم را همی قربان کند

۱۰

این که می گویند یوسف شد به زندان منکرم

او اگر یوسف دل خلق از چه در زندان کند

تصاویر و صوت

دیوان حکیم قاآنی شیرازی به کوشش محمدجعفر محجوب - تصویر ۹۶۴

نظرات