قاآنی

قاآنی

غزل شمارهٔ ۵۷

۱

قاصدی کو تا فرستم سوی تو

غیرتم آید که بیند روی تو

۲

مرده بودم زنده گشتم بامداد

کامد از باد سحرگه بوی تو

۳

کاش می‌مردم نمی‌دیدم به چشم

این دل افتد دور از پهلوی تو

۴

دل شده از جفت ابروی تو طاق‌

زان پریشان گشته چون گیسوی تو

۵

عاقبت کردی به یک زخمم هلاک

آفرین بر قوت بازوی تو

۶

می کشد پیوسته بر روی تو تیغ

سخت بی‌شرمست این ابروی تو

۷

قبلهٔ جان منی پس‌ کافرم

گر نمایم روی دل جز سوی تو

۸

عهدکردم تا برون خسبم ز بند

می‌‌کشد بازم کمند موی تو

۹

من اگر ترسم ز چشمت باک نیست

شیر نر می‌ترسد از آهوی تو

۱۰

گر بدانم در بهشتم می‌برند

کافرم گر پا کشم از کوی تو

۱۱

من‌ چه حد دارم که غلمان را ز خلد

می‌فریبد نرگس جادوی تو

۱۲

پای قاآنی رسد بر ساق عرش

گر نهد سر بر سر زانوی تو

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سهراب منفردنیا
۱۳۹۷/۰۴/۰۷ - ۰۹:۲۰:۰۸
با سلاملطفاً بیت هفتم مصراع اول را تصحیح بفرمایید ، کلمه قبله صحیح است