قاآنی

قاآنی

غزل شمارهٔ ۶۶

۱

گرم ز لطف بخوانی ورم به قهر برانی

تو قهرمانی و قادر بکن هر آنچه توانی

۲

گرم به دیده زنی تیر اگر به سینه ننالم

که‌‌ گرچه آفت جسمی و لیک راحت جانی

۳

نیم سپند که لختی برآتشت ننشینم

هزار سال فزون گر بر آتشم بنشانی

۴

من از جمال تو مستغنیم ز هرکه به عالم

به حکم آنکه تو تنها نکوتر از دو جهانی

۵

نظر به غیر تو بر هیچ آفریده نکردم

گناه من نبود گر ندانمت به چه مانی

۶

در انگبین نه چنان پا فروشدست مگس را

کز آستان برود گر صد آستین بفشانی

۷

اگر چه‌ عمر عزیزست ‌و جان ‌نکوست ولیکن

تو هم عزیزتر از این و هم نکوتر از آنی

۸

به حال خستهٔ قاآنی از وفا نظری کن

بدار حرمت پیران به شکر آنکه جوانی

تصاویر و صوت

نظرات