
قائم مقام فراهانی
شمارهٔ ۳۱ - قطعه ای است هنگام تبعید در خراسان
۱
ای وای به من که یک غلط گفتم
از گفته خویشتن پشیمانم
۲
جز جاده کوی تو نمی دانم
با این همه وسع ملک سبحانم
۳
در ملک رضا نشستنم خوش تر
از گوشه خانه های ویرانم
۴
خاک ره شاه هشتمین بودن
به از شاهی روم و ایرانم
۵
ای دست اجل بگیر بازویم
وی خلعت آخرت بپوشانم
۶
ای سنگ لحد به فرق من بنشین
وی خاک به خویش ساز پنهانم
۷
ای شام فراق دورتر رانم
وی صبح وصال بیش تر خوانم
۸
گوئی که مداد خون دل باشد
کامروز برون شده ز چشمانم
نظرات