غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۱۶۶

۱

عجب که مژده دهان رو به سوی ما آرند

کدام مژده که آرند و از کجا آرند؟

۲

ز دوستان نبود خوشنما درین هنگام

که وایه بهر گدای شکسته پا آرند

۳

ز غم چنان شده ام مضمحل که اعدا را

سزد که گنج گهر بهر رونما آرند

۴

نه روی خواستن از حق بود جز آنان را

که بنده وار همی طاعتش بجا آرند

۵

نه بی رضای خدا کارها روان گردد

سپهر و انجم اگر ساز مدعا آرند

۶

نماند ساز مرا هیچ نغمه همنفسان

جز آن که برشکنندش چو در نوا آرند

۷

نخست عمر دگر خواهد از خدا غالب

اگر نوید پذیرایی دعا آرند

تصاویر و صوت

نظرات