غالب دهلوی

غالب دهلوی

شمارهٔ ۲۶۸

۱

تا فصلی از حقیقت اشیا نوشته‌ایم

آفاق را مرادف عنقا نوشته‌ایم

۲

ایمان به غیب تفرقه‌ها رفت از ضمیر

ز اسما گذشته‌ایم و مسما نوشته‌ایم

۳

عنوان رازنامه اندوه ساده بود

سطر شکست رنگ به سیما نوشته‌ایم

۴

قلزم فشانی مژه از پهلوی دل است

این ابر را برات به دریا نوشته‌ایم

۵

خاکی به روی نامه نیفشانده‌ایم ما

رخصت بدان حریف خودآرا نوشته‌ایم

۶

در هیچ نسخه معنی لفظ امید نیست

فرهنگ‌نامه‌های تمنا نوشته‌ایم

۷

آینده و گذشته تمنا و حسرت است

یکی کاشکی بود که به صد جا نوشته‌ایم

۸

دارد رخت به خون تماشا خطی ز حسن

روشن سواد این ورق نانوشته‌ایم

۹

رنگ شکسته عرض سپاس بلای تست

پنهان سپرده‌ای غم و پیدا نوشته‌ایم

۱۰

آغشته‌ایم هر سر خاری به خون دل

قانون باغبانی صحرا نوشته‌ایم

۱۱

کویت ز نقش جبهه ما یک قلم پر است

لختی سپاس همدمی پا نوشته‌ایم

۱۲

غالب الف همان علم وحدت خودست

بر «لا» چه بر فروزد گر «الا» نوشته‌ایم؟

تصاویر و صوت

نظرات