
غالب دهلوی
شمارهٔ ۷۹
۱
رنجورم و می به دهر درمان بودم
نیروی دل و روشنی جان بودم
۲
گفتم به پدر که خو به می نوشی کن
تا باده به میراث فراوان بودم
نظرات