
غالب دهلوی
شمارهٔ ۸۱
۱
نی کشته زخم ناوک و شمشیرم
نی خسته ناخن پلنگ و شیرم
۲
لب می گزم و خون به زبان می لیسم
خون می خورم و ز زندگانی سیرم
نظرات