
قطران تبریزی
شمارهٔ ۱
۱
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
۲
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
۳
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
ز دست کرده رها و ز غمره کرده رها
۴
ز غمزه زد بنشانه ز دست زد بدلم
نه آن ز دست خطا شد نه این ز غمزه خطا
۵
ز تیر غمزه ولی را کند هماره عذاب
ز تیر دست عدو را دهد همیشه جزا
نظرات