
قطران تبریزی
شمارهٔ ۱۰۰
۱
گر ندیدی بهشت و حورالعین
اینک این مجلس امیر ببین
۲
جام می را چو حوض کوثر دان
ساقیان را بسان حورالعین
۳
مطربان نشسته در مجلس
زرد و گریان چو عاشق مسکین
۴
بر یکی سو امیر عبدالله
آن خداوند مهتران زمین
۵
وز دگر سوی بوالمعمر گرد
هست خورشید علم و دانش و دین
۶
تا برون آید از صدف لؤلؤ
تا بتابد از آسمان پروین
۷
دولت و عز میر مملان باد
او بشادی و دشمنش غمگین
۸
او بدیدار میر عبدالله
بر نهاده بکف می رنگین
۹
تا زمین باد شاد باد این زان
تا زمان باد شاد باد آن زین
۱۰
حاسد آن همیشه چون فرهاد
ناصح این همیشه چون شیرین
نظرات