
قطران تبریزی
شمارهٔ ۱۱
۱
ای آنکه چون تو زیر فلک شهریار نیست
آمد بهار خرم و کس شاد خوار نیست
۲
اندر بهی شدنت بیابد بها بهار
تا تو بهی نیابی کس را بهار نیست
۳
تا تو بهار یافتی از درد خستگی
اندر همه جهان تن کس بی نهار نیست
۴
جاوید جانت را بتن اندر قرار باد
کز تو بگیتی اندر کس را قرار نیست
۵
عمر تو در نشاط و خوشی بی شمار باد
زیرا که با تو دانش و دین را شمار نیست
۶
جان تو با تن تو ملک سازگار باد
چندان که باد و خاک بهم سازگار نیست
۷
تو دوستدار خلق و ترا چرخ دوستدار
نفرین بر آن کسی که ترا دوستدار نیست
۸
پشت و پناه خلق جهانی ز هر بدی
پشت و پناه تو بجز از کردگار نیست
۹
جز مدح و آفرین تو کارم مباد و نیست
در دولتت بجز طربم نیز کار نیست
تصاویر و صوت

نظرات
جهن یزداد