قطران تبریزی

قطران تبریزی

شمارهٔ ۱۲۹

۱

ای همه از رادی و از راستی

جان و دل از راستی آراستی

۲

شمع سخاوت را افروختی

سرو سیادت را پیراستی

۳

بی تو خدا دانی ناقص بود

راست چو پیراهن بی آستی

۴

تا بنشانده است بخیری پدرت

غم ز دل مردم بنشاستی

۵

در دل یاران و دل دشمنان

درد بیفزودی و غم کاستی

۶

طبع تو از راستی آمد پدید

دوست ندارد کجی از راستی

۷

از امرا جمله ترا خواستم

کز شعرا جمله مرا خواستی

تصاویر و صوت

نظرات