
قطران تبریزی
شمارهٔ ۱۴۰
۱
ای طبع تو سرشته ز رادی و راستی
دور از روان تو کژی و نارواستی
۲
میرا خدای راست سوی راستان بود
زانست راست کار تو دائم که راستی
۳
چیزی که خواست بر تو ندید است خصم تو
بر هرکسی بدیدی چیزی که خواستی
۴
از روزگار شاه فریدون تاکنون
چون او بدین و دانش و دولت تو خاستی
۵
آنانکه از کژی که بحیلت بخاستند
از راستی و داد فروشان نشاستی
۶
اندر جهان فکندی هولی که هیچ شاه
از بیم تو برون نکند دست از آستی
تصاویر و صوت

نظرات