
قطران تبریزی
شمارهٔ ۱۴۵
۱
کجائی تو این راحت جان کجائی
کجائی که هر چند خوانم نیائی
۲
بریدم همه آشنائی ز وصلت
فراقت برد از طرب آشنائی
۳
مرا هر زمانی هوایت بپرسد
که در هجر آن ماه خامش چرائی
۴
ایا یوسف حسن تا تو برفتی
چو یعقوبم اندر غم مبتلائی
۵
بجانت خریدار بوده است عاشق
که هستی چو یوسف ز خوبی جدائی
۶
نه از سنگ بشکست دست وصالت
که دارو شود ای صنم مومیائی
۷
چراغ وصالت میان باد کشتست
کز او تیره باشد مرا روشنائی
۸
چه سود است هجر و وصالت که ما را
زمانه کشیده است تیغ جدائی
۹
جدائیت حکم خدایست بر من
حذر چون کنم من ز حکم خدائی
تصاویر و صوت

نظرات