
قطران تبریزی
شمارهٔ ۲۷
۱
فراق دیدن جانان دل و جانم دژم دارد
دلم پر آب و چین دارد تنم پر تاب و خم دارد
۲
کسی کو گم کند یاری که ده خوبی بهم دارد
سزد گر نالد از دردش ولیکن سود کم دارد
۳
ایا شاهی که تیغ تو زمین را زیر دم دارد
فلک فرق همه شاهان ترا زیر قدم دارد
۴
زمین اندر عدم گوهر فزون از آب کم دارد
بجود از تو کند موجود و جود اندر عدم دارد
۵
مرنجان جان بغم چندین که جان بیمار غم دارد
ازیرا کز سقیمی جان بر اینسان هم سقم دارد
۶
تنم بر دل بر انبازان سزد گر دل دژم دارد
قضای ایزدی خواندن ستم بر وی ستم دارد
۷
بهر جائی که او باشد بخوبی چون حرم دارد
خدای ما بجان ما فزون زین خود کرم دارد
تصاویر و صوت

نظرات